من
من.....
با خواهرت شوخی کن، دستش بنداز، بغلش کن،
برو پشتِ در قایم شو و بترسون داداشت رو؛
محکم بزن به شونش، هواشُ داشته باش..
مامانتُ قلقلک بده تا از خنده نتونه حرف بزنه، کاری کن پیش دوستاش پُزتُ
بده، کیف کنه از داشتنت...
باباتُ بغل ...
کن، چاییشُ تو بده دستش، بگو برات از تجربه هاش بگه، بشین پای حرفش،
درددلش،
دوستت اگه تنهاس، اگه غم داره تو دلش، اگه میبینی زل زده به مونیتورش و
هر از گاهی میخنده،از اون تلخاش؛ تو هواشُ داشته باش، تو تنهاش نذار...
باور کن،
روزی هزار بار میمیره،
کسی که فک میکنه برا کسی مهم نیس...
برو پشتِ در قایم شو و بترسون داداشت رو؛
محکم بزن به شونش، هواشُ داشته باش..
مامانتُ قلقلک بده تا از خنده نتونه حرف بزنه، کاری کن پیش دوستاش پُزتُ
بده، کیف کنه از داشتنت...
باباتُ بغل ...
کن، چاییشُ تو بده دستش، بگو برات از تجربه هاش بگه، بشین پای حرفش،
درددلش،
دوستت اگه تنهاس، اگه غم داره تو دلش، اگه میبینی زل زده به مونیتورش و
هر از گاهی میخنده،از اون تلخاش؛ تو هواشُ داشته باش، تو تنهاش نذار...
باور کن،
روزی هزار بار میمیره،
کسی که فک میکنه برا کسی مهم نیس...
+ نوشته شده در دوشنبه سی و یکم تیر ۱۳۹۲ ساعت 14:12 توسط حسين انصاری نژاد
|
سلام به وب من خوش اومدین من حسین انصاری هستم 17 سالمه واین وبو درباره ی هر چی که به فکرتون میرسه درست کردم از کران تا کران امید وارم که خوشتون بیاد همچنین از این که به وبم اومدین خوشحالم