طنز؛ عقده های خودمانی!
.
بقیه در ادامه مطلب.
یادمه بچه گی هام شوهر خاله ام همیشه می گفت: تو یه چیزی میشی ... تو یه چیزی میشی ... واقعا سق سیاهی داشت و چشم شوری که بعد از این همه سال هیچی نشدم ... همه ما آرزوهایی داشته ایم یا داریم که به آنها نرسیده ایم یا هرگز نخواهیم رسید.
بقیه در ادامه مطلب.
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۲ ساعت 12:48 توسط حسين انصاری نژاد
|

سلام به وب من خوش اومدین من حسین انصاری هستم 17 سالمه واین وبو درباره ی هر چی که به فکرتون میرسه درست کردم از کران تا کران امید وارم که خوشتون بیاد همچنین از این که به وبم اومدین خوشحالم